نفسهایی آمیخته با عطر دعا
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۴۵۵۳۹
همشهری آنلاین- رابعه تیموری: حالا باید سختترین تصمیم عمرت را بگیری و بزرگترین امتحان زندگیات را پس بدهی: «خدایا راضیم به رضای تو...» بدن سرد عزیزت در خاک جای میگیرد، در حالی که پارههای تنش زنده و پرقوت در بدن دیگران میتپند و آهنگ زندگی تازهای را برای چند بیمار لاعلاج کوک میکنند: «بنازم قدرت و مشیت پروردگار را.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با احمد آقا همدوره و همسن بود. از وقتی احمد آقا داماد خانوادهشان شد، یک جان شدند در دو بدن. پارسال همین روزها بود که احمد آقا بر اثر سانحهای دچار مرگ مغزی شد و خانوادهاش اعضای بدن او را اهدا کردند. روزی که برایش در قطعه نامآوران مراسم باشکوهی برگزار شده بود، در میان سکوت حزنانگیز حاضران و ارتعاش صدای سخنرانان مراسم که از اهمیت و ارزش این بخشش بزرگ صحبت میکردند، فرشته خانم سرش را نزدیک گوش همسرش برد و گفت: «میبینی خدا چه جاه و مقامی نصیب احمد آقا کرد. هر کسی لیاقت ندارد که وجودش به چندین نفر زندگی دوباره ببخشد.» آقا غلامرضا خندید و جواب داد: «خدا را چه دیدی؟ شاید قسمت ما را هم همینطور نوشتند...» آقا غلامرضا هیچوقت به فرشته خانم نگفت که همان روز برای خودش کارت پیوند اعضا گرفته است.
شاید وقتی دیگرروز ۶ اسفندماه بود. فرشته خانم تازه از سفر کربلا برگشته بود و خانه پر بود از مهمانانی که برای دیدنش آمده بودند. آقا غلامرضا نماز صبحش را که خواند، کاغذها را زیر بغلش زد و راه افتاد. فرشته خانم توی راهرو خودش را به او رساند: «داری میروی؟»
حتی لحظهای هم فرشته خانم تصور نمیکرد که شاید دیگر هیچوقت صدای شوهرش را نشنود: «اقرب علیه من حبلالورید» شب که تا دیر وقت از او خبری نشد، فکر کرد باز هوای دیدار یکی از نزدیکانش را کرده و به آنها سر زده است. عادت نداشت تلفن همراهش را با خودش ببرد، اما از منزل خواهر و عمو و دایی تماس میگرفت و خبر میداد. صبح روز بعد تلفن به صدا درآمد: «همسر شما تصادف کرده و به بیمارستان شماره ۲ تأمین اجتماعی منتقل شده است.»
روی تخت بیهوش افتاده بود. کلی دم و دستگاه به بدنش وصل کرده بودند و نوبت به نوبت توسط پزشکان بیمارستان معاینه میشد.
چه اتفاقی افتاده؟
ـ در میدان فتح موتورسیکلت حامل همسرتان موقع عبور از کنار خودرویی، از مسیر منحرف شده و دچار سانحه شده است. این اتفاق در نزدیکی ایستگاه آتشنشانی رخ داده و امدادگران ایستگاه اقدامات اولیه نجات را برایش انجام دادند. اما او به هوش نیامده و با آمبولانس اورژانس به این بیمارستان که نزدیکترین بیمارستان به محل حادثه است، منتقل شده است.
ـ شوهر من بازنشسته ارتش است. او را به آنجا منتقل میکنم... م. اصلاً به بیمارستان خصوصی میبرم. هر جا که لازم باشد...
ـ آن سر دنیا هم که شوهرت را ببری، فقط همین دستگاه را به او وصل میکنند. کار دیگری از کسی برنمی آید.
«یعنی چه؟ کاری از دست کسی بر نمیآید؟ یعنی؟... نه!»
آن شب به خانواده آقا غلامرضا اجازه ندادند کنارش بمانند. فردای آن روز از بیمارستان زنگ زدند و از آنها خواستند در میزگرد پزشکی بیمارستان شرکت کنند. آنجا فرشته خانم معنی حرفهایی را که شنیده بود، فهمید و با پوست و گوشتش تلخی ماجرا را احساس کرد: «شوهر شما دچار مرگ مغزی شده و دیگر امکان برگشتش به زندگی وجود ندارد. اما اگر اعضای بدنش را اهدا کنید، میتوانید به چند بیمار لاعلاج زندگی دوباره ببخشید.»
باورش آسان نبود: قلبش هنوز میزد، بدنش گرم بود، زانویش تا میشد، انگشتش تکان میخورد...
ـ یک روز دیگر صبر کنید. شاید...
پزشکان میگفتند همه این علائم به خاطر وصل بودن آن رشته و دستگاههای پزشکی است و اگر آنها قطع شوند، دیگر نه بیمار حیات دارد و نه امکان اهدای اعضا است.
ـ برای اهدای عضو ثانیهها هم حیاتی و سرنوشت سازند. شما باید زودتر تصمیم بگیرید.
روزی که یکی از بستگان فرشته خانم در انتظار پیوند کلیه ذره ذره آب میشد، آقا غلامرضا بارها و بارها آرزو میکرد کاشکاری از دست او بر میآمد. همیشه همینطور بود. همه چیز را بیمنت و چشمداشت به این و آن میبخشید، گاه و بیگاه خونش را اهدا میکرد، دست دوست و آشنا را میگرفت و... «شاید این بار هم...» بدن آقا غلامرضا به بیمارستان «مسیح دانشوری» منتقل شد و ندا و تینا در آنجا برای آخرین بار طپش قلب پدرشان را که همیشه نگران خانوادهاش بود، شنیدند. ۸ اسفند ماه عمل پیوند اعضا انجام شد و قلب، قوزک پا، مفصل زانو، قسمتی از ستون فقرات و خلاصه جزء جزء بدن «غلامرضا اینانلو» را به بیماران نیازمند هدیه کردند و او در قطعه نامآوران در کنار احمد آقا دوست و همقطار قدیمیاش آرام گرفت.
«فرشته راهبی» همسر مرحوم اینانلو عضو گیرندگان را نمیشناسد و تمایلی هم به شناختن آنها ندارد. اما امیدوار است دعای خیر آنها باعث نجات امیر، تنها پسر او و آقا غلامرضا شود. پسری که به دلیل شرایط خاصش ۲ سال است دور از خانواده به سر میبرد وسرنوشت او بزرگترین غصه و نگرانی بود که روی قلب پدرانه مرحوم اینانلو سنگینی میکرد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۷ در تاریخ ۱۳۹۳/۰۱/۲۶
کد خبر 786965منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: آقا غلامرضا فرشته خانم احمد آقا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۴۵۵۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«طاووس خانم و ازدواجهایش» روی صحنه میرود
نمایش «طاووس خانم و ازدواجهایش» به کارگردانی علی ژکان و تهیهکنندگی لیلا فریدنی از دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه در سالن اصلی فرهنگسرای نیاوران روی صحنه میرود.
به گزارش ایسنا، علی ژکان از کارگردانهای سینما و تئاتر ایران است، که کارگردانی کارهایی چون فیلمهای سینمایی «مادیان»، «دخترک کنار مرداب»، «چهره به چهره»، «عیسی میآید»، «سایه به سایه» و «اولین امضا برای رعنا» را در کارنامه دارد.
فرهاد بشارتی، شقایق رهبری، لیلا فریدنی، شاپور کلهر، رضا امامی، محمد جواد اکبری، علی ابراهیمی و داریوش سلیمی از جمله بازیگرانی هستند که در نمایش «طاووس خانم و ازدواجهایش» به ایفای نقش میپردازند.
در خلاصه داستان این اثر آمده است: «هوشنگ و طاهره سعی دارند با ازدواج دخترشان، بیپولی و بیدرایتی خودشان را جبران کنند، اما در این مسیر اتفاقاتی رخ میدهد.»
نمایش «طاووس خانم و ازدواجهایش» تا آخر اردیبهشت ماه در سالن اصلی (خلیج فارس) فرهنگسرای نیاوران، هر شب ساعت ۲۱ روی صحنه میرود. علاقمندان به تماشای این اثر میتوانند از سایت تیوال اقدام به خرید بلیت کنند.
از دیگر عوامل این نمایش میتوان به امیر جاوید نیک(مجری طرح)، غلامحسین شاهعلی(مشاور پروژه)، فرامرز بادرامپور(طراح صحنه و لباس)، وحید چهل امیرانی(آهنگساز)، محمد قومی(طراح گریم)، رضا سمیاری(عکاس) و حامد قریب (مشاور رسانه) اشاره کرد.
انتهای پیام